kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۷۹۱۴
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۲

ضرورت‌های استعاذه 

 
 
علی پوریا
انسان در زندگی احساس می‌کند که از سوی دشمنانی ناشناس و نادیدنی همواره تهدید یا اذیت می‌شود. حضور سنگین شیاطین جنی، فروپاشی خانواده‌ها با چشم زخم، سحر، جادو، طلسم، شرور افسونگران و دارندگان موکلان جنی، زنان دمنده در گره‌ها(نفاثات) و ایجاد بدبختی و مانند آنها امری واقعی و غیرقابل انکار است که بسیاری از مردم از آن شکایت دارند و با صرف هزینه‌های بسیاری نه‌تنها راه به جایی نمی‌برند بلکه بستر حضور قوی‌تر و شدیدتر شیاطین جنی را در زندگی فراهم می‌سازند و نوعی وابستگی دائمی به رمال و جن‌گیر و مانند آنها پیدا می‌کنند.
نویسنده با بهره‌گیری ازآیات قرآن، تنها راه درمان بلکه رهایی از شرور مخلوقات به‌ویژه شیاطین جنی و انسی را پناه‌جویی به خدا در قالب استعاذه به خدا در قول و فعل می‌داند و در این‌باره توضیحاتی داده است. 
***
انسان در احاطه شرور مخلوقات
از نگاه قرآن مخلوقات دارای شروری هستند: من شر ما خلق.(فلق، آیه 2) البته برخی از مخلوقات به اسبابی شرور بیشتری نسبت به انسان دارند، چنان‌که شب تاریک نسبت به انسان دارای شرور بیشتر از روز است: من شر غاسق اذا وقب. (فلق، آیه 3) همچنین ابلیس و شیاطین جن و انسی تحت فرمان او، از بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین مخلوقاتی هستند که شرورشان دامن‌گیر انسان می‌شود. این گروه از دشمنان انسان و انسانیت با انواع ابزارها و شیوه‌ها بر آن هستند تا انسان را از مقام انسانیت و خلافت الهی خارج کنند. از همین‌رو همواره در حال گردش گروهی در اطراف انسان هستند تا با ایجاد «نزغ»(وسوسه) انسان را از مسیر عبودیت و خلافت خارج سازند.(اعراف، آیه 200؛ فصلت، آیه 36)
شیاطین خناس جنی و انسی در خدمت ابلیس شیطانی با وسوسه‌گری در سینه‌های مردم(ناس، آیات 4 تا 6)، افسون افسونگران، یعنی همان «نفاثات فی العقد»(فلق، آیه 4)، سحر و جادو و طلسم(بقره، آیه 102)، القائات شیطانی(مؤمنون، آیه 97)، ایجاد حسادت(فلق، آیه 5) و مانند آنها می‌کوشند تا انسان‌ها را گمراه سازند و سلطه خویش را بر آنها ایجاد کرده و تحت ولایت طاغوتی و شیطانی برده و زندگی دنیوی و اخروی را بر آنان همراه با شرور و عذاب کنند.
زمینه‌های استعاذه به خدا
استعاذه به معنای پناه‌جویی، فرمان خدا به مؤمنان است تا خود را از شرور گوناگون مخلوقات به‌ویژه شرور جنیان از وسوسه‌ها و خواطر شیطانی، سحر و جادو و طلسم جنیان حفظ کنند. هر چند که استعاذه با الفاظی چون «معاذالله»(یوسف، آیه 23) یا «اعوذ بالله»
(فلق، آیه 1؛ ناس، آیه 1) یا «استعیذ بالله»
(نحل، آیه 98؛ تفسیر عیاشی و نورالثقلین ذیل آیه) تحقق می‌یابد، ولی حقیقت استعاذه به این است که انسان واقعا نیت صادقانه داشته باشد تا در پناهگاه امن الهی قرار گیرد و خدا را پناهگاه مطمئنی در برابر شرور مخلوقات از جن و انس بداند. 
بی‌گمان تحقق چنین حقیقتی از استعاذه با پذیرش الوهیت و ربوبیت خدا بر هستی و کسب رضایت الهی در سایه اطاعت از آموزه‌های دینی اتفاق می‌افتد.
کسی که استعاذه با کلمات و الفاظ پیش گفته را در برنامه روزانه یا حالات خاص خویش دارد، واقعا خواهان کمک الهی و چنگ زدن به ذیل امدادهای الهی است تا از شرور مخلوقات به ویژه دشمنان شیطانی از جن و انس در امان باشد؛ زیرا می‌داند که اولا هیچ پناهگاهی ایمن‌تر از خالق مخلوقات نیست و ثانیا شرور دشمنان به‌گونه‌ای است که انسان گاه اصلا متوجه آن نیست؛ زیرا دشمن مکار، به ویژه شیاطین جنی غیرقابل رویت با چشم سر، همواره در کمین‌گاه انسان هستند و دور و بر انسان گردش می‌کنند تا راهی برای نفوذ و ضربه و اذیت و آزار پیدا 
کنند. 
پس انسان نمی‌داند چه کسی مثلا از گروه «نفاثات»، چگونه، کی و کجا با جادو و سحر و طلسم در حال دمیدن اموری است که شرورآفرین است؟! زمانی انسان عملا استعاذه می‌کند که باور و اعتقاد داشته باشد که: 
اولا: هر مخلوقی دارای شروری است که ممکن است متوجه انسان شود؛ ثانیا: بداند دشمن یا دشمنانی از جمله ابلیس جنی، این دشمن سوگند خورده‌، در حال فعالیت علیه او هستند و این توهم نیست، بلکه واقعیتی انکار ناپذیر است؛ ثالثا: بداند که دشمنان دارای امکانات و توانایی‌هایی هستند که می‌توانند شرور خویش را به انسان منتقل کرده و به او آسیب جدی برسانند؛ رابعا: اعتقاد و اعتماد به خدا به عنوان ملجا و پناهگاه امن داشته باشد؛ خامسا: او را خالق، مالک هستی و متصرف در آن بداند که می‌تواند شرور را بشناسد و دفع کند؛ سادسا: خدا را به عنوان آگاه به همه چیز از آشکار و نهان از جمله شرور شیاطین یا مخلوقات و توانا بر انجام هر کاری بداند.(ناس، آیات 1 تا 6؛ فلق، آیات 1 تا 5؛ اعراف، آیه 27؛ نحل، آیه 98) 
به هر حال، هیچ پناهگاهی جز خدا نیست که انسان بتواند در زمانه خطر و شرور به آن پناه برد؛ بلکه بر اساس صریح قرآنی، خدا در همه حال تنها پناهگاه است که انسان می‌تواند به او پناه برد؛ پس اگر کسی می‌خواهد از خدا فرار کند و پناهگاهی برای خویش بیابد، باید به خود خدا پناه جوید؛ از همین رو می‌فرماید: لا ملجا من الله الا الیه؛ هیچ پناهگاهی از خدا جز خدا نیست.(توبه، آیه 118) 
بر همین اساس در روایات و ادعیه ماثور بارها با این جمله و مشابه آن مواجه می‌شویم که می‌گویند: اعوذ بک منک؛ از خودت به خودت پناه می‌برم؛ یعنی از جلال خودت به اکرام خودت پناه می‌برم؛ زیرا به تصریح قرآن بر بندگان است تا به سوی خدا در همه حال فرار کنند: ففروا الیه؛ پس به سوی خدا فرار کنید
(ذاریات، آیه 50)؛ زیرا در هستی هیچ کسی نیست که اصولا وجود استقلالی داشته باشد و نیازی به خدا نداشته باشد و این تنها خداست که می‌توان در همه احوالات به او پناه جست و او را ملجا قرار داده و به او
 استعاذه کرد.
هر کسی اگر بخواهد در جوار و پناه خدا قرار گیرد باید بداند که تنها خدا است که پناه امن است و کسی جز او نمی‌تواند پناه بخش و پناه ده دیگری باشد. از همین‌رو به پیامبرش می‌فرماید: قل انی لن یجیرنی من الله احد و لن اجد من دونه ملتحدا؛ بگو من هرگز کسی غیر از خدا را پناه دهنده و مجیر نمی‌شناسم و هرگز به غیر او پناه نمی‌گیرم.(جن، آیه 22) پس هیچ پناهگاه امنی جز خدا نیست که انسان بتواند از شرور به آن پناه برد.(کهف، آیه 27) 
به هر حال، از نظر قرآن، تنها پناهگاه انسان در هستی همان خدا است و هرکسی به غیر خدا پناه جوید به چیزی نمی‌رسد؛ از همین‌رو از نظر آموزه‌های قرآن، پناهجویی و استعاذه برخی از انسان‌ها به جنیان نه‌تنها سودی ندارد، بلکه آنان را از مقصود دورتر می‌کند و به گمراهی بیشتر سوق می‌دهد(جن، آیه 6)،؛ زیرا شیاطین جنی وقتی استعاذه انسان به آنان را می‌بینند، شرایطی را فراهم می‌آورند تا گناهان بیشتری را مرتکب شود و از جرگه دین الهی خارج شده و بر گمراهی‌اش افزوده شود تا راهی برای بازگشت نداشته باشد.(همان)
آثار استعاذه به خدا
انسان لازم است به خدا پناه جوید تا خدا در مقام ربوبیت او را در مسیری قرار دهد که موجب رشد و پرورش می‌شود و مظهریت خلافت را فراهم می‌آورد. 
به سخن دیگر، خدا به عنوان پروردگار بر آن است تا هر کسی به مقام بایسته و شایسته خودش برسد. بنابراین، انسان با پناهجویی به مقام ربوبیت الهی
(قل اعوذ برب الناس) از خدا می‌خواهد تا او را تحت پرورش خاص خویش قرار داده و اجازه ندهد شروری به او برسد که موجب می‌شود تا از رسیدن به مقام بایسته و شایسته خویش در خلافت الهی بازماند. 
از همین‌رو در همه آیات بر استعاذه به ربوبیت توجه داده می‌شود.(کهف، آیات 27 و 58؛ دخان، آیه 20)
از نظر قرآن، خطر شرور مخلوقات به‌ویژه شرور شیاطین، خطری فراگیر برای همگان حتی پیامبران است؛ لذا پیامبر(ص) نیز مامور می‌شود تا از خطر شرور شیاطین به پروردگارش پناه جوید.(مؤمنون، آیات 97 و 98؛ فلق، آیات 1 تا 5؛ ناس، آیات 1 تا 6)
بنابراین، هر کسی که بخواهد خود را از شرور مخلوقات به‌ویژه دشمنی جن و انس حفظ کند، باید به خدا پناه جوید؛ از همین‌رو قرآن، استعاذه به خدا را عامل ایمنی از شرور(فلق، آیات 1 تا 5؛ ناس، آیات 1 تا 6؛ مریم، آیه 18)، ایمنی از ابلیس جنی
(آل عمران، آیه 36؛ اعراف، آیه 200، فصلت، آیه 36)، جلب رحمت و زمینه توفیق یافتن برای توبه(توبه، آیه 118)، حفظ عفت و مصونیت از انحراف جنسی (یوسف، آیات 23 و 24)، حفظ از وسوسه‌های شیطانی(مؤمنون، آیات 97 و 98؛ ناس، آیات 1 تا 6)، حفظ از حسادت حسودان(فلق، آیات 1 تا 5)، حفظ از مجادله‌گران(غافر، آیه 56)، حفظ از افسونگران و زنان جادوگر(فلق، آیه 4)، حفظ از سنگسار از سوی دشمنان(دخان، آیات 17 و 20)، حفظ از نسبت‌های ناروا(همان)، حفظ از قرارگیری در شمار جاهلان بی‌خرد(بقره، آیه 67)، حفظ از شرور متکبران منکر قیامت(غافر، آیه 27)، حفظ از عمل منافی عفت و ارتکاب فحشاء(یوسف، آیه 23؛ مریم، آیه 18)، حفظ از ستم ورزی(یوسف، آیه 79) و مانند آنها معرفی می‌کند.
شرور چنان در کمین انسان است که حتی پیامبر(ص) در هنگام دریافت وحی خود را موظف به استعاذه به خدا می‌داند تا به‌ویژه از شر ابلیس شیطانی و القائات او در امان بماند؛ زیرا ابلیس در اندیشه است که تصرفاتی در وحی از زمان نزول تا دریافت یا تبلیغ و تلاوت داشته باشد.(حج، آیه 52؛ نحل، آیه 98) بنابراین، اگر کسی بخواهد از وحی بهره مند شود، باید به‌هنگام قرائت قرآن به خدا استعاذه جوید و «اعوذ بالله من‌ الشیطان الرحیم» را بگوید؛ چنان‌که پیامبر(ص) مامور بود و انجام می‌داد.(نحل، آیه 98)